دو ماهگی مهرسام
سلام پسر عزیزم دو ماهگی ات مبارک ان شالله 120 ساله شی پسر عزیزممممممممممممممممم و اما اندر احوالات چند روز قبل و چند روز بعد دو ماهگی همون طور که قبلا برات گفتم اقرار بود بریم پیش دکتر شیراز منم بردمت با بابایی و خانواده خودم(مامان جون و بابا حمید)پیش دکتر با سابقه ای که در واقع دکتر منم بوده وقتی اندازه شما بودم و به قول مامان جون دستش حرف نداره خلاصه صبح زود راه افتادیم و نوبتمون ساعت 10 بود سر راه خاله سمیرا رو هم از دانشگاه برداشتیم و با هم رفتیمم پیش دکترت توی راه تا زمانی که خاله سمیرا نیومده بود شما خیلی آروم بودی و خوب خوابیدی اما وقتی خاله اومد از بس ماچت کرد و بالا پاینت کرد کلافه شده بودی و گریه میکردی هر چی ه...
نویسنده :
دریا
10:34